امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ابرو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

موی بالای چشم

فونتیک فارسی

abroo
اسم
eyebrow

- مادر زانو زد و گریه کرد؛ ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.

- The mother knelt and cried , but Teymoor did not relent and ordered the execution to proceed.

- سنگ به نزدیکی چشمش خورد، درست در زیر ابرو.

- The stone hit her near the eye, just below the brow.

- (به چیزی) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن

- give a hoot about something (or give two hoots about something)

- بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، کوکتل را قلپ‌قلپ نوشید.

- He quaffed the cocktail without flinching.
(ریاضی) آکولاد، آکلاد

فونتیک فارسی

abroo
اسم
brace

- ابرو (آکلاد) در ریاضیات

- brace in mathematics

- "ابرو" (آکلاد) یکی از علامت‌های ریاضی است

- "brace" is one of the marks in mathematics
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ابرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ابرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ابرو

لغات نزدیک ابرو

پیشنهاد بهبود معانی