امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اتمام حجت کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

هشدار دادن، حرف آخر خود را زدن

فونتیک فارسی

etmaame hojjat kardan
فعل لازم
to issue an ultimatum (to)

- با آن‌ها اتمام حجت کردم که یا اجاره بدهند یا خانه را تخلیه کنند.

- I gave them an ultimatum either to pay rent or vacate the house.

- رئیس تصمیم گرفت با کارمندانی که مدام با تاخیر سرکار می‌آیند، اتمام حجت کند.

- The boss decided to issue an ultimatum to the employees who consistently showed up late to work.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اتمام حجت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتمام حجت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اتمام حجت کردن

لغات نزدیک اتمام حجت کردن

پیشنهاد بهبود معانی