امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اجازه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

رخصت، اذن

فونتیک فارسی

ejaaze
اسم
permission, consent, permit, warrant, dispensation, authorization, assent, OK, license, leave, franchise

- بدون اجازه تو نیا!

- Don't enter without permission!

- از جانب آن‌ها اجازه دارم که ادامه بدهم.

- I have their permit to proceed.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اجازه

ارجاع به لغت اجازه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجازه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اجازه

پیشنهاد بهبود معانی