امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اجبار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناچاری، الزام، جبر

فونتیک فارسی

ejbaar
اسم
compulsion, coaction, duress, constraint, obligation, force, coercion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- منفورترین چیز برای او اجبار است.

- Her strongest hate is compulsion.

- اجبار قانونی جهت مهیا کردن محیط کاری امن برای کارکنان

- legal obligation to provide a safe working environment for employees
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اجبار

ارجاع به لغت اجبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اجبار

لغات نزدیک اجبار

پیشنهاد بهبود معانی