تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- از چهار سال پیش
- از آنجایی که او به اینجا رسیده است
- از همدان تا تهران
- او دیر به جلسه رسید؛ از تبریز میآمد.
- از بیست تا سی
- از ۱ تا ۱۰۰ بشمار.
- لیوان از میز افتاد.
- اتومبیل از پل گذشت.
- این شعر از حافظ است.
- یکی از عکسهای مادرم
- الهه ترکی را از او یاد گرفت.
- از یک خانوادهی خوب
- مرگ از گرسنگی
- سرخ شدن از خجالت
- این کار از او برنمیآید.
- از گربه میترسم.
- از جوانیهای خود صحبت میکرد.
- (مولوی) بشنو از نی چون حکایت میکند...
- علی از دو چشم نابیناست.
- اتاق پر از دانشجو بود.
- بهتر از تو دوستی ندارم.
- پیراهن تو از مال من بهتر است.
- از آهن است.
- از این نوع موزها نمیخواهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «از» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/از