امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اسب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سمند، مرکب، ادهم
  • فونتیک فارسی

    asb
  • اسم
    horse, trotter, hackney, steed, mount, equine, charger, prance, pony
    • - اسب نسبت به نوازش صاحبش واکنش نشان داد.

    • - The horse answered to its owner's touch.
    • - به اسب استراحت دادن

    • - to breathe a horse
    • - نام اسب رستم رخش بود.

    • - The name of Rustam's horse was Rakhsh.
  • یکی از مهره‌های شطرنج
  • فونتیک فارسی

    asb
  • اسم
    knight
    • - رخ من اسب او را کشت.

    • - My rook took his knight.
    • - اسب تنها مهره‌ی شطرنج است که می‌تواند از روی مهره‌های دیگر بپرد.

    • - knight is the only piece in the game of chess that can jump over other pieces.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اسب

ارجاع به لغت اسب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اسب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اسب

لغات نزدیک اسب

پیشنهاد بهبود معانی