معنی اضطراب به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

استرس، نگرانی، دلهره

فونتیک فارسی

ezteraab

اسم

trepidation, agitation, apprehension, anguish, anxiety, angst, fear and trembling, disquietude, perturbation

- اضطراب او را از درون می‌خورد.

- Anxiety is gnawing him (from within).

- اضطراب او هر ماه شدیدتر می‌شد.

- Her anxiety mounted month by month.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اضطراب

آشوب، التهاب، اندوه، بی‌تابی، بیقراری، بیم، پریشانی، تپش‌دل، ترس، تشویش، توهم، خوف، دغدغه، دل‌واپسی، دلهره، رنج، سراسیمگی، قلق، ناراحتی، واهمه، هیجان

ارجاع به لغت اضطراب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «اضطراب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اضطراب

لغات نزدیک اضطراب

- اضحی
- اضداد
- اضطراب
- اضطرار
- اضطرارا

پیشنهاد بهبود معانی