امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

انبار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جای نگه داشتن ذخایر

فونتیک فارسی

ambaar
اسم
warehouse, storeroom, storehouse, reservoir, depository, storage, barn, stockroom, stash, tank, shed, repository, stowage

- کالاهای درون انبار

- the goods in the warehouse

- انبار محصور، محوطه‌ی نرده‌دار برای انبار کردن

- caged storage
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انبار

ارجاع به لغت انبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انبار

لغات نزدیک انبار

پیشنهاد بهبود معانی