معنی اندیشه به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فکر

فونتیک فارسی

andishe

اسم

thought, reflection, mind, thinking, cogitation, idea, contemplation, intellection, pondering

- پشتیبانی سرسختانه از یک اندیشه

- flat-footed support for an idea

- آن اندیشه گمراه‌کننده بود.

- That thought was delusive.

- نطفه‌ی این اندیشه ...

- the embryo of this thought ...

نگرانی

فونتیک فارسی

andishe

اسم

worry, concern, anxiety

- غواص گر اندیشه کند کام نهنگ / هرگز نکند در گرانمایه به چنگ

- if a diver is afraid of a whale's jaws, he will never grab ahold of precious pearls

- مرا از اندیشه رهایی داد.

- He relieved me from anxiety.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اندیشه

پندار، تامل، تفکر، خیال، رای، سگال، ضمیر، فکر
سودا
احتیاط، صرافت، محابا، ملاحظه
قصد، نیت
اضطراب، بیم، پروا، ترس

ارجاع به لغت اندیشه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «اندیشه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اندیشه

لغات نزدیک اندیشه

پیشنهاد بهبود معانی