امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

انفجار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ترکیدن، پکش، پکیدن

فونتیک فارسی

enfejaar
اسم
explosion, detonation, eruption, blast, plosion, outburst, burst, bang

- انفجار اولین بمب اتمی

- the explosion of the first atomic bomb

- صدای انفجار از دور شنیده می‌شد.

- The explosion could be heard from afar.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انفجار

ارجاع به لغت انفجار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انفجار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انفجار

لغات نزدیک انفجار

پیشنهاد بهبود معانی