معنی انقباض به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فشردگی، گرفتگی، درهم‌کشیدگی

فونتیک فارسی

enghebaaz

اسم

contraction, tensing, compression, tension, flexing, contracture, tightening

- انقباض عضله‌ی مقعد

- the contraction of the rectal muscle

- مصدومیت ورزشکار در اثر انقباض ناگهانی عضله‌اش در طول بازی به وجود آمد.

- The athlete's injury was caused by a sudden contraction of the muscle during the game.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انقباض

فشردگی، گرفتگی ≠ انبساط
دل‌گرفتگی، دلگیری

ارجاع به لغت انقباض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «انقباض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انقباض

لغات نزدیک انقباض

پیشنهاد بهبود معانی