تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کیک شکلاتی فوقالعاده بامزه بود.
- او یک غذای بامزه برای مهمانانش آماده کرد.
- کارهای بامزهی او همیشه روز مرا پرنور میکند.
- آنها یک فیلم بامزه تماشا کردند.
- میاو بچهگربه خیلی بامزه بود.
- من در فروشگاه حیوانات خانگی یک موشخرمای بامزه دیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بامزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بامزه