بایسته به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
ضروری، اجباری، لازم
فونتیک فارسی
baayeste
صفت
necessary, exigent, compulsory, requisite, required, indispensable, imperative
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- آب عنصری بایسته برای بقای انسان است.
- Water is a necessary element for human survival.
- تجهیزات ایمنی مناسب برای این فعالیت پرخطر بایسته است.
- Proper safety gear is required for this high-risk activity.
مترادف و متضاد بایسته
- صفت درخور، ضرور، ضروری، لازم، مستلزم، واجب ≠ غیرضروری، نالازم، غیرلازم، ناواجب
ارجاع به لغت بایسته
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «بایسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بایسته
لغات نزدیک بایسته
- - بایستن
- - بایستنی
- - بایسته
- - بایسته بودن
- - بایسته کردن