معنی بخشایش به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گذشت، عفو

فونتیک فارسی

bakhshaayesh

اسم

forgiveness, absolution, pardon, reprieving, amnesty, remission, condonation, excusal, clemency, grace

- بخشایش فعلی قدرتمند است که زخم‌ها را التیام می‌دهد و روابط به‌هم‌ریخته را مرمت می‌کند.

- Forgiveness is a powerful act that can heal wounds and mend broken relationships.

- بخشایش شاید سخت باشد اما برای آرامش خودمان لازم است.

- Forgiveness can be difficult, but it is necessary for our own peace.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بخشایش

اغماض، چشم‌پوشی، سماحت، گذشت، عفو ≠ انتقام
آمرزش، بخشودن، رحمت، مغفرت

ارجاع به لغت بخشایش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «بخشایش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخشایش

لغات نزدیک بخشایش

پیشنهاد بهبود معانی