امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بخل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خست

فونتیک فارسی

bokhl
اسم
niggardliness, jealousy, stinginess, miserliness, envy, parsimony, meanness

- از شدت بخل نه خودش می‌خورد نه می‌گذاشت دیگران بخورند.

- Out of extreme miserliness, he neither ate nor did he let others eat.

- بخل او نمی‌گذاشت از کوچک‌ترین لذت‌ها در زندگی‌اش بهره‌مند شود.

- His miserliness prevented him from enjoying the simple pleasures in life.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بخل

ارجاع به لغت بخل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخل

لغات نزدیک بخل

پیشنهاد بهبود معانی