امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بدن‌ساز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که اندامش را پرورش می‌دهد

فونتیک فارسی

badansaaz
اسم
bodybuilder

- بدن‌ساز مقام اول مسابقه را کسب کرد.

- The bodybuilder won first place in the competition.

- بدن‌ساز وزنه‌های سنگین را به راحتی بلند کرد.

- The bodybuilder lifted the heavy weights effortlessly.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بدن‌ساز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدن‌ساز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدن‌ساز

لغات نزدیک بدن‌ساز

پیشنهاد بهبود معانی