معنی برگزیده به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

منتخب، گزیده

فونتیک فارسی

bargozide

صفت

chosen, selected, choice, select, picked out, preferred, adoptive, elected

- اگر برگزیده شوم از قانون اساسی پیروی خواهم کرد.

- If I am elected I'll hew to the Constitution.

- او به مقام رهبری حزب برگزیده شد.

- He was elected to the leadership of the party.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برگزیده

صفت زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، ممتاز، منتخب، نخبه

ارجاع به لغت برگزیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «برگزیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برگزیده

لغات نزدیک برگزیده

پیشنهاد بهبود معانی