امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بهبودی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیکی، شفا، مداوا

فونتیک فارسی

behboodi
اسم
betterment, recuperation, improvement, mend, amendment, amelioration, well-being, recovery

- بهبودی سریع او شگفت‌انگیز بود.

- His quick recovery was quite surprising.

- بهبودی وضع اقتصاد کشور مستلزم ایجاد یک سازگان بانکی آزاد است.

- The improvement of the country's economy requires the establishment of a free banking system.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بهبودی

ارجاع به لغت بهبودی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بهبودی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بهبودی

پیشنهاد بهبود معانی