امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بیلک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

منشور

فونتیک فارسی

bilak
اسم
carter, deed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- بیلک قرارداد به‌دقت مستند شده بود.

- The carter of the agreement was carefully documented.

- هر بیلکی که ساختند، گامی به‌سوی آینده‌ای روشن‌تر بود.

- Every deed they made was a step toward a brighter future.
بیل کوچک

فونتیک فارسی

bilak
اسم
trowel, small shovel, dibble

- در این تصویر یک کشاورز درحال کود دادن به محصولات خود با استفاده از یک بیلک است.

- A farmer is fertilizing his crops using a small shovel in this picture.

- او برای کاشت دانه‌های کوچک در باغ از بیلک استفاده کرد.

- She used a dibble to plant the small seeds in the garden.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بیلک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیلک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیلک

لغات نزدیک بیلک

پیشنهاد بهبود معانی