امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بی‌ادب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌تربیت

فونتیک فارسی

bi'adab
صفت
impolite, rude, unmannerly, disrespectful, ill-mannered, lowbred, discourteous, ungracious, surly, indelicate, vulgar, saucy, randy, ribald, caddish, sassy, uncouth, bounder

- یک بچه‌ی بی‌ادب

- an impolite child

- بی‌ادب‌ترین دختری که دیده بودم

- the rudest girl I had ever seen
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بی‌ادب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌ادب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی‌ادب

پیشنهاد بهبود معانی