امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بی‌شعور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بی‌فراست، ابله، نادان، نفهم

فونتیک فارسی

bisho'oor
صفت
foolish, jackass, silly, clod, mindless, thick-skinned, senseless, thickhead, brute, softheaded, witless, ass, fatuous, dumb, brutish, dumbbell, sappy

- انتقادهایش نشان می‌دهد که آدم بی‌شعور و بدخلقی است.

- His critics say he's just being silly and petulant.

- آنقدر بی‌شعور است که هرگز به اشتباهاتش اقرار نمی‌کند.

- He is such a thickhead that he won't admit his mistakes.
عامیانه dim, dumb, sappy, dumbbell
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌شعور

ارجاع به لغت بی‌شعور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌شعور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی‌شعور

لغات نزدیک بی‌شعور

پیشنهاد بهبود معانی