امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برآمدگی پر از آب روی پوست، آبله

فونتیک فارسی

taaval
اسم
blister, water blister, vesicle, bladder

- کفش‌های نو بر انگشتان پایش تاول ایجاد کرده بود.

- The new shoes had caused blisters on his toes.

- کار سخت باعث شده بود که دست‌هایش تاول بزند.

- Hard work had blistered his hands.

- سوزن‌ زدن به تاول برای اینکه سر باز کند

- needling a blister until it bursts
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاول

ارجاع به لغت تاول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاول

لغات نزدیک تاول

پیشنهاد بهبود معانی