امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تجزیه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جداسازی

فونتیک فارسی

tajziye
اسم
analysis, breakdown, break up, assay, fragmentation, partition, dismemberment, disintegration, disruption, decomposition

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- تجزیه‌ی موشکافانه

- a careful analysis

- دانشمندان تحقیقاتی را در تورب‌زار انجام دادند و فرایند تجزیه و تأثیر آن بر ذخیره‌ی کربن را مطالعه کردند.

- Scientists conducted research in the peat moor, studying the decomposition process and its impact on carbon storage.
آزمایش

فونتیک فارسی

tajziye
اسم
test, analysis, examination

- نتایج تجزیه‌ی ژنتیکی خطر ابتلا به سرطان را نشان داد.

- The results of the genetic test showed a high risk for cancer.

- دکتر دستور تجزیه‌ی خونم را داد تا هرگونه ناهنجاری بررسی شود.

- The doctor ordered an examination of my blood to check for any abnormalities.
وانهش

فونتیک فارسی

tajziye
اسم
ریاضی factorization, decomposition

- تجزیه یک مفهوم اساسی در نظریه‌ی اعداد است.

- Factorization is a fundamental concept in number theory.

- تجزیه یک مهارت کلیدی در ساده‌سازی عبارات جبری است.

- Factorization is a key skill in simplifying algebraic expressions.
فروپاشی

فونتیک فارسی

tajziye
اسم
کشور secession, disintegration

- تجزیه‌ی ایالت‌های جنوبی جرقه‌ی جنگ داخلی را برانگیخت.

- The secession of the southern states sparked a civil war.

- قانون اساسی این کشور مقرراتی در مورد تجزیه دارد.

- The country's constitution has provisions regarding disintegration.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تجزیه

ارجاع به لغت تجزیه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تجزیه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تجزیه

لغات نزدیک تجزیه

پیشنهاد بهبود معانی