معنی تردید به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شک

فونتیک فارسی

tardid

اسم

doubt, hesitation, hesitancy, dubiety, uncertainty, scruple, scrupulosity, irresolution, indecision, ambivalence, vacillation, second thoughts, indecisiveness

- نگاهش حاکی از تردید و بیم بود.

- Her look implied uncertainty and angst.

- جای یک لحظه تردید هم نیست.

- There is no room even for one moment of hesitation.

- قول او تردید مرا برطرف کرد.

- Her promise settled my uncertainty.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تردید

ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس
دودل بودن، مردد بودن

ارجاع به لغت تردید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «تردید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تردید

لغات نزدیک تردید

پیشنهاد بهبود معانی