تعداد به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
مقدار، شمار
فونتیک فارسی
te'daad
اسم
number, amount, quantity, score, tally
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- برآورد غیردقیق تعداد کشته‌شدگان
- a rough estimate of the number of the killed
- سهام به تعداد مساوی
- an even number of shares
- تعداد تخم‌مرغ‌های سبد را حدس زد.
- He guessed the number of eggs in the basket.
مترادف و متضاد تعداد
- اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان
- تعدید، شمارش
- شمارش کردن، شمردن
ارجاع به لغت تعداد
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تعداد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعداد
لغات نزدیک تعداد
- - تعجیل آمیز
- - تعجیل کردن
- - تعداد
- - تعداد آرا
- - تعداد اعضا