امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تقویم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سالنامه، گاهنامه

فونتیک فارسی

taghvim
اسم
calendar, log, chronogram, menology, daybook, almanac, chronicle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- تقویم مسیحی یا گریگوریان

- the Gregorian calendar

- تقویم مصور

- a pictorial calendar

- تقویم شمسی با تقویم قمری فرق دارد.

- A solar calendar is different from a lunar one.
برآورد، ارزیابی

فونتیک فارسی

taghvim
اسم
evaluation, assessment

- تقویم کردن

- to assess

- تقویم دارایی

- evaluation of assets
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقویم

ارجاع به لغت تقویم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تقویم

لغات نزدیک تقویم

پیشنهاد بهبود معانی