معنی توضیح به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بیان کردن به منظور توجیه

فونتیک فارسی

tõzih

اسم

explanation, justification, explication, commentary, exegesis

- توضیحات او ما را قانع نکرد.

- His explanations did not satisfy us.

- توضیح او با آنچه قبلاً به من گفته بود، مغایرت داشت.

- His explanation conflicted with what he had told me before.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توضیح

ایضاح، بسط، تاویل، تبیین، تشریح، تعریف، تفسیر، تفصیل، توجیه، توصیف، روشنگری، روشن‌سازی، شرح
شرح دادن، بیان کردن، واضح ساختن

ارجاع به لغت توضیح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «توضیح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توضیح

لغات نزدیک توضیح

پیشنهاد بهبود معانی