جانباز به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فدایی
فونتیک فارسی
jaanbaaz
اسم
devotee, myrmidon, stunt man, self-sacrificing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- جانباز با اشتیاق مصمم در هر سخنرانی شرکت می‌کرد.
- The devotee attended every lecture with unwavering enthusiasm.
- در اساطیر باستان، جانبازهای آشیل به وفاداری شدیدشان معروف بودند.
- In ancient mythology, Achilles' myrmidons were known for their fierce loyalty.
مترادف و متضاد جانباز
- جان‌نثار، دلیر، فداکار، فدایی
ارجاع به لغت جانباز
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «جانباز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جانباز
لغات نزدیک جانباز
- - جانانه
- - جانب
- - جانباز
- - جانبازی
- - جانبازی کردن