امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جایگزین به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جانشین، مستقر

فونتیک فارسی

jaaygozin
صفت
situated, substitution, placed, replacing, ensconced, substituting, nestled, entrenched

- می‌توان از خمیر سویا به عنوان جایگزین گوشت در رژیم‌های گیاهخواری استفاده کرد.

- Tofu can be used as a meat substitute in vegetarian diets.

- معلم جایگزین نمی‌توانست درس را کامل کند.

- The substituting teacher was unable to complete the lesson.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جایگزین

ارجاع به لغت جایگزین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جایگزین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جایگزین

پیشنهاد بهبود معانی