امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جهاندیده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باتجربه، دنیادیده

فونتیک فارسی

jahaandide
صفت
worldly-wise, experienced, seasoned, traveled, travelled, cosmopolitan

- سرآشپز جهاندیده با استفاده از تکنیک‌های خاص و نوآورانه غذایی خوشمزه آماده کرد.

- The experienced chef prepared a delicious meal using unique and innovative techniques.

- معلم جهاندیده به راحتی کلاس پرسروصدایش را مدیریت کرد.

- The experienced teacher effortlessly managed her rowdy classroom.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جهاندیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جهاندیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جهاندیده

لغات نزدیک جهاندیده

پیشنهاد بهبود معانی