امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حامله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باردار، آبستن

فونتیک فارسی

haamele
صفت
pregnant, expecting, parturient, gravid, in the family way, with child, big with child

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- زن حامله دردش شروع شد.

- The pregnant woman went into labour.

- کسانی که نمی‌خواهند حامله شوند باید از قرص (داروی) ضدحاملگی استفاده کنند.

- Those who don't want to get pregnant should use contraceptives.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حامله

ارجاع به لغت حامله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حامله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حامله

لغات نزدیک حامله

پیشنهاد بهبود معانی