امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حضور یافتن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شرکت کردن، حاضر شدن

فونتیک فارسی

hozoor yaaftan
فعل لازم
to attend, to appear (in), to be present (at)

- نمی‌توانم امشب در میهمانی حضور بیابم چون باید تا دیروقت کار کنم.

- I can't attend the party tonight because I have to work late.

- دانش‌آموزان ملزم بودند که در کنفرانسی که درمورد اهمیت بازیافت برگزار می‌شد، شرکت کنند.

- The students were required to attend the lecture on the importance of recycling.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حضور یافتن

ارجاع به لغت حضور یافتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حضور یافتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حضور یافتن

لغات نزدیک حضور یافتن

پیشنهاد بهبود معانی