حفره به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فرورفتگی، سوراخ، گودال
فونتیک فارسی
hofre
اسم
pit, ditch, hole, depression, hollow, bursa, chamber, cavity, vacuole
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- حفره‌دار
- having cavities
- در هر گوشه با مته یک حفره ایجاد کن.
- Drill a hole in each corner.
مترادف و متضاد حفره
- سوراخ
- گودال، چاله، مغاک
- گور، قبر
ارجاع به لغت حفره
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «حفره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حفره
لغات نزدیک حفره
- - حفر کردن با مته
- - حفر کننده
- - حفره
- - حفره ای
- - حفره حسی