امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حمام کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دوش گرفتن

فونتیک فارسی

hammam kardan
فعل لازم فعل متعدی
to take a bath, to bathe, to bath, to shower

- او ترجیح می‌دهد عصرها حمام کند.

- He prefers to bath in the evening.

- او دوست دارد نوزاد را هر روز غروب حمام کند.

- He likes to bathe the baby every evening.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت حمام کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حمام کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حمام کردن

لغات نزدیک حمام کردن

پیشنهاد بهبود معانی