ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

خسیس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • کنس، بخیل، تنگ‌نظر
  • فونتیک فارسی

    khasis
  • صفت
    miserly, closefisted, tightfisted, mean, miser, mingy, parsimonious, illiberal, tightwad, tight, niggard, stingy
    • - انگلیسی‌ها اسکاتلندی‌ها را خسیس می‌دانند.

    • - The English accuse the Scottish of being stingy.
    • - از خسیس با منقاش هم نمی‌شود پول در کشید.

    • - You can't pry money out of a miser.
    • - وقتی باید از پول خودش را خرج کند، خیلی خسیس است.

    • - When it comes to spending his own money he is very tight.
  • عامیانه cheap, tight, cheapskate, tightwad
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خسیس

ارجاع به لغت خسیس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خسیس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خسیس

لغات نزدیک خسیس

پیشنهاد بهبود معانی