درهم‌برهم به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
آشفته
فونتیک فارسی
darham barham
صفت
chaotic, confused, disorganized, disordered, in disarray, scrappy, wooly, tangled, shambolic, rambling, rumple, scrambled, promiscuous, wooly headed, tatty, ragtag, muddy, topsy, muddled, incoherent, indiscriminate, amorphous, haywire, hugger mugger, ill-prepared, imprecise, fuddled, formless, cumbersome, contorted, erratic, garbled, haphazard, foggy, anyhow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- صحنه‌ی درهم‌برهم همه را در شوک فرو برد.
- The chaotic scene left everyone in shock.
- او احساس می‌کرد که تحت‌تأثیر افکار درهم‌برهم‌اش قرار گرفته است.
- He felt overwhelmed by his disorganized thoughts.
مترادف و متضاد درهم‌برهم
- آشفته، پریشان، درهم‌ریخته، مغشوش ≠ مرتب، منظم
ارجاع به لغت درهم‌برهم
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «درهم‌برهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درهم‌برهم
لغات نزدیک درهم‌برهم
- - درهم بافتن
- - درهم بافته
- - درهم‌برهم
- - درهم برهم کردن
- - درهمبرهمی