امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

دریا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حجم بسیار زیاد آب، بحر

فونتیک فارسی

daryaa
اسم
sea, main, water, seamanship, brine

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- ماهیگیری در اعماق دریا

- deep-sea fishing

- آن‌ها از آب دریا آب آشامیدنی می‌گیرند.

- They distil drinking water from sea water.

- نمک آب دریا را گرفتن

- to distil off the salt from sea water
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دریا

ارجاع به لغت دریا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دریا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دریا

لغات نزدیک دریا

پیشنهاد بهبود معانی