امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

دکمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

همچنین می‌توان از تکمه به‌ جای دکمه استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دو تکه پارچه را به هم وصل می‌کند

فونتیک فارسی

dokme
اسم
button, link, snap, fastener, stud

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- من فراموش کردم که دکمه‌ی ژاکتم را ببندم.

- I forgot to fastener my sweater.

- دکمه های پیراهنم در حال باز شدن هستند.

- The buttons on my shirt are coming loose.
شستی، محل فشار دادن چیزی

فونتیک فارسی

dokme
اسم
knob, button, dial, tuner, swith

- کمترین فشار روی دکمه، موتور را به کار می‌اندازد.

- The slightest depression of the knob will start the engine.

- با فشار این دکمه، ماشین به کار می‌افتد.

- Pushing this button will activate the machine.
برجستگی در گیاه یا اندام حیوانی

فونتیک فارسی

dokme
اسم
جانورشناسی گیاه‌شناسی tuber, node, tubercule, tubercle, bud

- دکمه در گیاهان به‌عنوان اندام ذخیره‌ی مواد مغذی عمل می‌کند.

- The tubercule in plants serves as a storage organ for nutrients.

- دکمه‌ی روی شاخ گوزن از نظر اندازه و بافت چشمگیر بود.

- The tubercle on the deer's antlers was impressive in size and texture.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دکمه

ارجاع به لغت دکمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دکمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دکمه

پیشنهاد بهبود معانی