امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زرنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چابک، زیرک

فونتیک فارسی

zerang
صفت
عامیانه clever, bright, smart, spry, agile, nimble, dapper, adroit, cunning, astute, arch, shrewd, ingenious, politic, sharp, alert, wise, competent, slick, cute

- او فردی زرنگ و حقه‌باز است.

- He is a clever and indirect individual.

- سوداگر زرنگ

- a shrewd businessman
عامیانه cute, with-it
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زرنگ

ارجاع به لغت زرنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زرنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زرنگ

لغات نزدیک زرنگ

پیشنهاد بهبود معانی