امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زندانی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محبوس

فونتیک فارسی

zendaani
اسم صفت
prisoner, imprisoned, convict, captive, jailbird, pent, inmate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- زندانی بالأخره سکوت خود را شکست.

- The prisoner finally broke his silence.

- زندانی از زندان گریخت.

- The prisoner escaped from jail.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زندانی

ارجاع به لغت زندانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زندانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زندانی

لغات نزدیک زندانی

پیشنهاد بهبود معانی