امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سختگیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دشوارگیر، سرسخت

فونتیک فارسی

sakhtgir
صفت
strict, stickler, hardheaded, stern, uncompromising, severe, disciplinarian, exacting, draconic, austere, unbending, strait-laced, pertinacious, rigid, tough, taskmaster, fastidious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- پدر سختگیرش هرگز به او اجازه نداد که تلفن هوشمند داشته باشد.

- His strict father never allowed him to have a smartphone.

- معلم سختگیر

- a stern teacher

- سختگیر بودن گاهی اوقات می‌تواند منجر به موفقیت شود.

- Being hardheaded can sometimes lead to success.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سختگیر

ارجاع به لغت سختگیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سختگیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سختگیر

لغات نزدیک سختگیر

پیشنهاد بهبود معانی