امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرخورده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناکام، دلسرد

فونتیک فارسی

sarkhorde
صفت
disillusioned, disenchanted, frustrated, disaffected

- والدین به‌‌ خاطر رفتار پسرشان سرخورده شده‌اند.

- Parents are disillusioned at the son's behavior.

- پذیرفته نشدن پیشنهادهایش او را سرخورده کرده است.

- The rejection of his proposals made him frustrated.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرخورده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرخورده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرخورده

لغات نزدیک سرخورده

پیشنهاد بهبود معانی