امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرعت‌عمل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تندی عمل

فونتیک فارسی

sor'ate amal
اسم
promptitude, promptness, speed of action

- سرعت عمل او برای واکنش در شرایط اضطراری جان انسان‌های زیادی را نجات داد.

- His promptitude in responding to the emergency situation saved many lives.

- سرعت عمل پزشک در تشخیص بیماری از بدتر شدن آن جلوگیری کرد.

- The doctor's promptitude in diagnosing the illness prevented it from worsening.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرعت‌عمل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرعت‌عمل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرعت‌عمل

لغات نزدیک سرعت‌عمل

پیشنهاد بهبود معانی