امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرپرستی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کفالت، ریاست، مباشرت

فونتیک فارسی

sarparasti
اسم
guardianship, protection, supervision, management, superintendence, chaperonage, superintendency, government, care, trust, directorship, direction, tutelage, hand, headship, administration

- آموزش و سرپرستی جوانان

- the instruction and government of the youth

- تحت سرپرستی او

- under his supervision

- سرپرستی کلی برنامه به او سپرده شده بود.

- He was given overall direction of the program.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرپرستی

ارجاع به لغت سرپرستی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپرستی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرپرستی

پیشنهاد بهبود معانی