امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرگرم‌کننده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مشغول‌کننده

فونتیک فارسی

sargarmkonande
صفت
amusing, entertaining, diverting, absorbing, engaging, engrossing, rich

- کتابی که دیشب خواندم، خیلی سرگرم‌کننده بود.

- The book I read last night was highly entertaining.

- لطیفه‌های کمدین شوخ‌طبعانه و سرگرم‌کننده بود.

- The comedian's jokes were witty and diverting.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرگرم‌کننده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرگرم‌کننده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرگرم‌کننده

لغات نزدیک سرگرم‌کننده

پیشنهاد بهبود معانی