امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سپه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سپاه، قشون

فونتیک فارسی

sepah
اسم مخفف
army, corps, host, troops, legion

- فرمانده سپه آن‌ها یک زن بلندقامت بود.

- The commander of their troops was a tall woman.

- سپه دشمن

- the enemy troops
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سپه

ارجاع به لغت سپه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سپه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سپه

لغات نزدیک سپه

پیشنهاد بهبود معانی