امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سیب‌زمینی‌سرخ‌کرده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چیپس

فونتیک فارسی

sibzamini sorkhkarde
اسم
غذا و آشپزی French fries, fried potatoes, potato chips

- خیلی دوست دارم یک پرس بزرگ سیب‌زمینی سرخ‌کرده با برگرم سفارش بدهم.

- I love to order a large portion of French fries with my burger.

- امروز نهار یک بشقاب سیب‌زمینی سرخ‌کرده خوردم.

- I ate a plate of French fries for today's lunch.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سیب‌زمینی‌سرخ‌کرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیب‌زمینی‌سرخ‌کرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سیب‌زمینی‌سرخ‌کرده

لغات نزدیک سیب‌زمینی‌سرخ‌کرده

پیشنهاد بهبود معانی