امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فک

فونتیک فارسی

sil
اسم
جانورشناسی seal

- بچه سیل

- a seal pup

- یک سیل را از ساحل پاییدیم.

- We spied a seal from the shore.
طغیان آب

فونتیک فارسی

seyl
اسم
flood, inundation, deluge, freshet, torrent, downpour

- بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل

- natural disasters like earthquake and flood

- سیل دارد فروکش می‌کند.

- The flood is bottoming out.

- خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می‌داد.

- Drought and deluge happened alternately.
(مجازی) مقدار زیاد

فونتیک فارسی

seyl
اسم
a large amount or number

- سیل درخواست برای تلفن

- an explosion in demand for telephones

- سیل عظیم گردشگران نوروزی

- a huge influx of Nowruz tourists
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیل

ارجاع به لغت سیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سیل

لغات نزدیک سیل

پیشنهاد بهبود معانی