امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سینی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ظرف مسطح از جنس پلاستیک یا چوب و فلز

فونتیک فارسی

sini
اسم
tray, salver

- لطفا برایم از آشپزخانه یک سینی کلوچه بیاور.

- Please bring me a tray of cookies from the kitchen.

- گارسون سینی لیوان‌ها را بر زمین انداخت.

- The waiter dropped the tray of glasses.
به شکل «سین»

فونتیک فارسی

sini
صفت
sigmoid, pertaining to or shaped like "س"

- شکل سینی برگ

- the sigmoid shape of the leaf

- طرح سینی پوست مار یک ویژگی شاخص و مهم است.

- The sigmoid pattern on the snake's skin is a key identifying feature.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سینی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سینی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سینی

لغات نزدیک سینی

پیشنهاد بهبود معانی