امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شرمنده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خجل، شرمسار

فونتیک فارسی

sharmande
صفت
ashamed, put to shame, disgraced, abashed, embarrassed, mortified

- اظهارات بیجای دوست مستم در مجلس ترحیم مرا شرمنده کرد.

- the facetious remarks of my drunken friend at the funeral embarrassed me.

- از این که مهمانم را کتک زدند بسیار شرمنده شدم.

- I was mortified that they thrashed my guest.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شرمنده

ارجاع به لغت شرمنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شرمنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شرمنده

لغات نزدیک شرمنده

پیشنهاد بهبود معانی